سفر کردی که از عشقم جدا شی؟ دلت میخواست که یادم هم نباشی چقدر چون سایه دنبالت دویدم بجز چشمای تو چیزی ندیدم چه دل سنگی ! نکن دوری تو از من که دلتنگی ؛ منو میگیره از من همی گویی که می آیم ؛ ولی کِی ؟؟ تو مولودی ز گرما و من ؛ از دی نزار اینطور بشه ایام ِ ما طی بمیرم گر ز دوری از تو ای یار شود مرگم به روی شونه ات بار حبیب اوجاری 1398.9.24 منبع
درباره این سایت